درست از همان ابتدای آغاز حرکت ها و خیزش های اسلامی مردم مسلمان منطقه، غربی ها وایادی وابسته به آنان همواره سعی کردند با کتمان اسلامی بودن این خیزش ها، این حرکت ها را اعتراضاتی صرفاً جهت کسب آزادی، رفاه و دموکراسی بنامند و لذا از آن با عنوان «بهار عربی» نام می بردند، اما به مرور، وقتی که بسیاری از پرده ها کنار رفت و اسلامگرایان و شعارهای شان بیش از پیش به گفتمان غالب تبدیل شد، غربی ها و صهیونیست ها، وحشت زده، سعی در مصادره این انقلاب ها کردند. در ایران نیز برخی گروه ها و جریانات سیاسی خاص! با درک واقعیت روی کارآمدن اسلامگرایان در منطقه، سعی کردند همچون غربی ها، آنان را اسلام خواهان؛ اما از نوع اسلام خواهان سیاسی ترکیه بنامند و حتی برخی آنان را نصحیت می کردند که مبادا به سمت و سوی اسلام جمهوری اسلامی گرایش پیدا کنند! یکی از این گروه های خاص داخلی، گروهک نهضت آزدی بود که رئیس آن «ابراهیم یزدی» در حرکتی شیطنت آمیز و در راستای همراهی و خوش خدمتی به اربابان غربی خود، نامه ای به «راشد الغنوشی»، رئیس حزب النهضه تونس می نویسد و از وی می خواهد، به اشتباهی که آنان در پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران به آن دچار شدند، آنان دچار نشوند! این نامه در بسیاری از سایت ها و رسانه های غربی و ضدانقلاب منتشر شد، اما نکته جالب و جدید، در مقاله ای بود که هفته گذشته بسیاری از سایت های داخلی و خارجی آن را منتشر کردند که در واقع پاسخ راشدالغنوشی به این نامه یزدی بود. پاسخی که البته باب دل و طبع گروه های معاند نظام قرار نگرفت و آنان را بیش از پیش از حرکت های اسلامی منطقه مأیوس ساخت. مگر در این نامه چه نوشته شده بود؟ رهبر حزب النهضه تونس درپایگاه اینترنتی شبکه تلویزیونی قطر، با درج مقاله ای از با عنوان «چرا ایران هدف قرار گرفته است؟» به گونه ای بسیار مستدل و منطقی به دلایل دشمنی غرب، صهیونیست ها و گروه های ایرانی معاند نظام می پردازد که آن را می توان پاسخی دندان شکن، نه تنها به ابراهیم یزدی و گروهک نهضت آزادی که برای بسیاری از فتنه گران داخلی و خارجی نظام دانست. وی در این مقاله خود می گوید: «جریان اپوزیسیون در ایران با سر دادن شعار نه غزه، نه لبنان به اسرائیل خدمت کرد و زمینه محاصره غزه را برای آنها فراهم آورد...»
از همین گفته «راشد الغنوشی» می توان فهمید که برخلاف نظر بسیاری از مخالفان و فتنه گران داخلی و خارجی جمهوری اسلامی، این مرد فرهیخته، با آنکه فرسنگ ها از ایران دور است، اما چه خوب ، هم نظام اسلامی ایران و هم چهره منافقانه و دو رویی این فتنه گران و اربابان آنان را شناخته است. ابراهیم یزدی که به زعم خود سعی داشت با نامه خود به الغنوشی، شاید بتواند با هشدار به وی و دیگر انقلابیون، آنان را از غلتیدن در دامان جمهوری اسلامی بر حذر دارد؛ اما با شگفتی دید که این بار نیز تیر او و دیگر فتنه گران به سنگ خورده است. شاید یزدی باور نمی کرد که از سوی این رهبر اندیشمند و فهیم تونسی این گونه زیبا و خردمندانه متهم به خیانت و جنایت علیه ملت بزرگ فلسطین و جهان اسلام و خوش خدمتی به رژیم غاصب صهیونیست شود. نکته جالب در مقاله الغنوشی آن قسمتی است که صریحاً جواب یزدی و دیگر همفکران آن را می دهد، آنجا که با الگو نامیدن نظام اسلامی ایران برای امت اسلامی، چنین می نویسد: «انقلاب اسلامی ایران یکی از بزرگ ترین رخدادهای تاریخ معاصر است و الگوی جدیدی را به امت اسلامی و کشورهای جهان ارائه کرده است. این الگو، نویددهنده استقلال و آزادی از قدرت های بین المللی و تقویت وحدت امت اسلامی است....»
در پایان آنچه که باید گفت این است که غربی ها و ایادی آنان چون یزدی و.... چه بخواهند و چه نخواهند، تمام حرکت ها و خیزش های جهان عرب برخاسته از ایده ها و آرمان های نظام جمهوری اسلامی است و مستکبران غربی و نوکران آنان در کشورهای اسلامی، دیر یا زود بایستی از این منطقه خارج شوند و این البته بدین معناست که، دولت های برخاسته از انقلاب های اسلامی منطقه، چیزی نخواهد بود که امثال ابراهیم یزدی و فتنه گران داخلی، آرزوی آن را داشتند.